Tuesday, July 19, 2005

استننتاج یا تحمیل نتیجه

توی این مدتی که گذشت و یه بهونه ی خوب برای بحث کردن پیداشده بود ، در ورای همه بحث ها و تحلیل هایی که می شنیدم و در آن شرکت می کردم ، توجه به یک نکته برایم خیلی جالب و شیرین بود . نکته ای که بارها در بحث های دیگر هم آن را دیده بودم . بگذارید آن را در قالب یک سئوال مطرح کنم : به نظر شما چقدر از نتایجی که در زندگی می گیریم ، واقعا از مقدمات منطقی بدست می آید ؟ بگذارید از دید دیگری سئوال را طرح کنم : فرآیند نتیجه گیری را چگونه انجام می دهیم ؟ از مقدمات به نتیجه می رسیم ، یا برای نتیجه ای که می خواهیم به آن برسیم ، مقدمات مورد نیاز را – هرچند نا مربوط - پیدا می کنیم ؟
در طی بحث های مختلف ، به خصوص اگر در بیرون بحث و شاهد آن باشید و بالاخص اگر طرفین مباحثه در تضاد نتیجه باشند ، به راحتی مشاهده می کنید که معمولا اتفاق دوم می افتد و هرکدام از طرفین دعوا ، برای نتیجه ای که می خواهند به آن برسند ، مقدماتی از این سو و آن سو پیدا می کنند . به همبن دلیل هم معمولا این گونه مباحث ، جز چند ساعتی صحبت کردن ، هیچ نتیجه ای در راستای تقریب ذهن و نتیجه طرف مقابل در بر نخواهد داشت .
در بحث هایی رخ می دهد ، دقت کنید . به وضوح این واجرا را مشاهده می کنید ... فرقی هم نمی کند که طرفین بحث در چه سنی باشند ، یا چه تحصیلاتی داشته باشند یا ...

7 Comments:

Anonymous Anonymous said...

بابا مباركهههههههههههههه!...برمي‌گردم.

10:05 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام. چون میدونم چی میگی و این چند خط خلاصه ی چندین صفحه ست ، تاییدت میکنم. راست میگی

11:08 PM  
Blogger amir said...

سلام
هر چند حرفتان اجمالا قابل قبول است، ولی هنوز این همه موضوع نیست. برای یک تحلیل نسبتا کاملتر باید به این سوال هم جواب بدهیم که همان کسانی که برای یک نتیجه مشخص دلیل "می تراشند"، چگونه و به چه علتی به آن نتیجه رسیده اند؟ حتما نمی خواهید بگویید که همینطوری الا بختکی یا تصادفی بوده؟ بالاخره حتما از قاعده ای - ولو در بعضی موارد غیر منطقی - پیروی می کرده است که توجه به آن هم نکته قابل توجهی است.
"از مقدمات به نتیجه می رسیم ، یا برای نتیجه ای که می خواهیم به آن برسیم ، مقدمات مورد نیاز را – هرچند نا مربوط - پیدا می کنیم ؟"
به نظر من حتی اگر دومی هم باشد، کار چندان بی ربطی نیست، آنکه بی ربط است اینست که کسی به نتیجه ای برسد و حتی تلاش هم نکند برای آن یک دلیل نصفه و نیمه بتراشد! توجه می کنید؟
اینکه کسی در پی تراشیدن دلیل است خودش بخشی از تلاش برای رسیدن به حقیقت است و ز همین میانه بسیار می شود که گریز گاههایی به حقیقت یافت می شود. در هر حال نکته اساسی همانست که اگر قبول داریم هیچ اتفاقی بی قاعده و تصادفی در عالم رخ نمی دهد و هر اتفاقی تابع عللی است، در اینصورت این کافی نیست که بگوییم که فلانی دارد برای نتیجه ای از پیش آماده دلیل می تراشد، بلکه باید توضیح دهیم که فلان کس چرا برای "فلان" نتیجه از پیش آماده دلیل می تراشد، و نه برای "بهمان" نتیجه دیگر؟ اگر این سلسله را پی بگیریم هم به نتایج جالب توجهی می رسیم
یا علی مدد

6:02 AM  
Anonymous Anonymous said...

موافقم. البته بيشتر مواقع جور كردن مقدمات و سوء استفاده‌ي زيركانه‌ي آنها از گرفتن زير يه‌خم و دوخم يا متوسل شدن به كفگير و ملاقه و ساير سلاح گرم وسرد روش مسالمت‌آميزتريه... ;)

8:02 PM  
Blogger هدی said...

سلام

همییشه همینطری بوده: کسی که از بیرون شاهد وناظر ماجرایی باشد خودش را اگه هم بالاتر از جمع نبیند ، حداقلش این است که خودش را جدا میداند!ا

لازم به یاد آوری نیست ، اما شایان ذکر می باشد که وقتی ما داریم در مورد جمعی قضاوت می کنیم و بنا به رای و مقدمه ونتیجه گیری شخصی خودمان حکم صادر می کنیم و خود را از آنها مبری می دانیم؛ شخصی یا جمعی دیگر هم دارند بنا به داشته ها ومعتقدات شخصی خود و...در مورد ما قضاوت می کنند وحکم می دهند و بر حسب تصادف امکان شباهت در نتیجه گیری می باشد...لذا این امر بسیار ظریفی است و نیازمند یک نازک بینی و دقت نظر خاصی است

در ضمن با کلیت صحبتهای امیر آقا هم موافقم

شاد باشید

10:01 AM  
Anonymous Anonymous said...

عكس قشنگي بود. تازه ديدم. چمران رو مي‌گم. ...پايينش يه شعر گذاشتم.

7:36 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام استاد
خسته نباشيد...
اول يه پرتاب موافقت با اين مطلبتون...
ببينين. من 100% به اين معتقدم كه هيچ چيز نه درسته نه غلط و درستي و غلطي فقط بستگي به ديدگاه ناظر بستگي داره. همين.
شما هم به يكي از نتيجه هاي اين موضوع اشاره كردين...
ضمناً من هم آپيدم! بعد از سال ها! خوشحال ميشم سر بزنين...
ارادتمند!
bYe -- 10 ^ -3

9:08 PM  

Post a Comment

<< Home