Wednesday, January 18, 2006

شکر خدا ... خیلی زیاد

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین و اولاده المعصومین علیهم السلام
.•:*¨`*:•. :*¨`*:•. .•:*¨`*:•. :*¨`*:•. .•:*¨`*:•. :*¨`*:•.
.•:*¨`*:•. :*¨`*:•. .•:*¨`*:•. :*¨`*:•. .•:*¨`*:•. :*¨`*:•.
اول از همه عید همه دوستان مبارک باشه
دوم می خواستم قبل از پستی که دارم می نویسم ، یه چیزی در مورد دو تا اردویی که با دو دسته دانش آموز رفتم بنویسم . راستش تو این اردوها ، مخصوصا توی اردوی دوم ، اون سوال همیشگی که « بالاخره من چی کاره ام و ... » دوباره تازه شد . اما چون عکس هایی که می خواستم ، هنوز آماده نبود ، اون رو به پست بعدی موکول می کنم
سوم دو سه روزه دارم به همین جمله معروفی که بالای این پست نوشتم ، فکر می کنم . واقعا شکر بعضی نعمت های خدا را هرگز نمی شه بجا آورد . هرقدر سنم بیشتر میشه ، قدر این نعمت رو بیشتر درک می کنم . البته این سوال هم برای خودم مطرح است که : من در زندگی ام چه کارهایی انجام می دهم که اگر شیعه نبودم و نعمت ولایت به من نرسیده بود ، اون کارها رو نمی کردم ؟ و بخاطر شیعه بودنم ، دست از چه کارهایی کشیده ام !!!! خلاصه چقدر برای شیعه بودن و برخورداری از این نعمت حاضرم هزینه کنم ؟؟؟
به هر حال خوشحالم و شاکر ... هر چند لایق این نعمت نیستم